خاطره / ماشین خرابی
چند شب پیش ماشین یکی از همکاران روشن نمی شد. بچه ها هم به کمک او شتافتند و سمند سنگین رو شروع کردن به هل دادن تا روشنش کنن. کمی که گذشت همه خسته شدند و ماشین چون شتاب لازمه رو پیدا نمی کرد روشن نشد. تا اینکه حمید گفت : بابا ما داریم سر بالایی هل می دیم! سر پایینی بر عکسه!!!!
جالبتر اینکه صاحب ماشین قبول نمی کرد....!
: